دل - تسنیم چشمه ای در بهشت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دل - تسنیم چشمه ای در بهشت






اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

درباره نویسنده
دل - تسنیم چشمه ای در  بهشت
غزل
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم! عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم! چشم آلوده کجا! دیدن دلدار کجا! چشم دیدار رخ یار ندارم! چه کنم ؟؟؟
تماس با نویسنده


لوگوی وبلاگ
دل - تسنیم چشمه ای در  بهشت

لینک دوستان
امید
ستاره
حوری
فادیا
شیوا
الهه امید
راشا

آرشیو وبلاگ
1390
1389
1388
1387
1386
1385

آمار بازدید
بازدید کل :218208
بازدید امروز : 19
 RSS 

   

انگار که دلت بلرزد

 

یک لحظه فکر می‌کنی باید خط بکشی روی همه‌ی باورهای دلت ...

دیگر نمی‌بینی ... نمی‌شنوی ... نمی‌خواهی که ببینی ... نمی‌خواهی که بشنوی ..

بهانه‌ی کوچکی در دست داری ... با همان خط می‌کشی روی همه‌ی باورهایت ...

خط می‌کشی روی اسمش ...

خط می‌کشی روی دلت ... ذهنت را پر می‌کنی از هر آن چه غیر اوست ...

نمی‌بینی‌اش ... نمی‌شنوی‌اش ...

حسش نمی‌کنی ...

برای همیشه می‌روی ...

تا مدت‌ها ... تا مدت‌ها ذهن و دلت را خالی از او می‌بینی ...

اما ... بعد از ماه‌ها ...

نگاهت می‌افتد به یک یادگاری ...

دلت انگار که بلرزد ...

انگار که سنگ بودن را فراموش کند ...

دلت انگار که بگیرد ... ساده‌تر ... انگار که دلتنگش شوی ...

لعنت به این دل ...

زل می‌زنی به یادگاری ... آه ... فراموش کرده بودی خیلی چیزها را ...

فراموش کرده بودی ...

به یاد آوردی ... چند لحظه سکوت ... آه هم می‌کشی ...

دوباره خاطرات هجوم آورده به ذهنت را می‌بوسی و با تمام قدرت از ذهنت دور می‌کنی

... مثل قبل می‌شوی ...

آی دختر قصه‌ها و رویاهای دور ... پناه می‌آوری به قلم ...

دلتنگی‌ات را می‌نگاری روی ورق و از دلت بیرون می‌کنی ...

باز به خودت می‌قبولانی دلتنگ هیچ کس نبودی ...

باز گشتی در کار نیست ...

خیلی وقت است که رفته‌ای...

چشم به راه تو مانده ... دلم ...

 

 

 

 



نویسنده » غزل » ساعت 8:45 عصر روز پنج شنبه 87 اردیبهشت 26